تبادل
لینک هوشمند
... منم خوبم خبر خاصی هم نیس جز سلامتی شماها!!! 
تابستون واقعا حوصله سر بره نمیدونم چیکار کنم هیچ سرگرمی ندارم
دارم ولی خب بازم حوصلم سر میره خیلی ام گرمـــه !!!نـــــــــــه؟؟؟
راستی دیروز تو باشگاه والیبال انگشتم بر گشت الانم خیلی درد میکنه !!!
یه رفیق دارم به اسم الهه یعنی داشتم خیلی باهم فاب بودیم البت اون بیشتر!! همه زندگیشو میدونستم اونم هی یه چیزایی دستو پا شکسته بهش گفته بودم
به عبارتی انقد همو دوس داشتیم به هم می گفتیم آجی
اما سر یه قضیه ای من باهاش قهر کردم ببینید من کوچولو نیسم که بچه بازی در بیارم اما تقصیر خودش شد
به من چه؟؟؟
داستان این بود که اون می خواست با یکی دوست بشه به منم گفت
بعد یه مدت فهمیدم اون بابا میخواد رفیق مارو اسگل کنه
خب منم وظیفه خودم دونستم بهش بگم و الکی اون وابسته اون پسره نشه
بد کردم؟؟؟
منتهی اولش نگفتم داستان چیه!! گفتم باهاش رفاقت نکن اونم گفت نمی خوام من دوسش دارم بعدش بهش گفتم خره این میخواد اسگلت کنه
به گوشش نرفت که نرفت گفت نه واسه چی باید اسگلم کنه؟؟؟
منم گفتم پس برو گمشو با اون بای واسه همیشه دیگم به من اس نده
اونم گفت:آجی من نمی خوام دوستی من با اون رو دوستیم باتو تاثیر بزاره،آجی من ولت نمی کنم
منم گفتم:یا من یا اون؟؟
اونم گفت:اون جای خود توام جای خودت
منم گفتم:برو با عشقت منم فراموش کن خدافظ
اونم گفت یادت باشه خودت خواستی
و...
حالا از همه اینا بگذریم این موضوع واسه یه ماه پیش بود
2 روز پیش الهه اس داد سلام آجی منو ببخش تو بهم گفته بودی اون میخواد اسگلت کنه اما من متوجه نشدم الان فهمیدم منو میبخشی آجی...؟؟؟
منم بهش گفتم:نخیر بای!!
با عرض پوزش میدونم کارم خودخواهی محسوب میشه اما این کارو کردم یادش بمونه من به فکر اون بودم نه داداشم 
منظورم همونی که می خواست باهاش رفیق شه(داداشم بود)!!!!!!!!!!!!!!!!! 
اگه نبخشیدمش واسه این بود که من تیریپم شتریه!!! کینه ای هسم خفن!!! 
خب دیگه الانم خیلی خوابم میاد!!!
بر و بچ هم که شارژ ندارن باهاشون اس بازی کنیم...!!! 
اینم برگی از خاطرات زندگی مزخرف من!!!!!!!!!! 
فکر کنم سرتون خیلی دد گرفت نه؟؟؟ به هر حال شرمندتونم 
فدااای همتووون بابای 
از اینام خیلی خوشم میاد میزارم براتون شایدم شمام دوسشون داشته باشین!!!
نظرات شما عزیزان:
